چکیده برخی نکات مهم کتاب شایست و ناشایست دین زرتشت

×

پیغام خطا

  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).
  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).
  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).
  • Warning: count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable در popup_element() (خط 242 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/popup/includes/popup.api.inc).
  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).
  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).
  • Warning: get_class() expects parameter 1 to be object, null given در cmfcExceptionStandAlone::isError() (خط 52 از /home/parvizda/public_html/sites/all/modules/calendar_systems/calendar/lib/exception.class.inc.php).

زرتشت

زرتشت» نام شخصیت اصلی دین ایران باستان است. اسامی دیگری نیز برای او ذکر شده که تا چهارده نام برشمرده‌اند.[1] معروف‌ترین این اسامی، «زرتشت» یا «زردشت» است. آگاهی‌های تاریخی و واقعی درباره زندگی زرتشت بسیار اندک است. بیشتر مطالب موجود در اوستا و متون پهلوی درباره زرتشت جنبه اساطیری دارد.[2]

زرتشت در سن 77 سالگی درگذشت.[3] وی هنگام هجوم لشکریان ارجاسب تورانی در آتشکده‌ای در بلخ افغانستان به دست یک تورانی کشته شد.[4]

زمان و مکان تولد زرتشت

درباره زمان زندگی زرتشت، نظریه‌های گوناگون و ناسازگار ابراز شده است. در اوستا از زمان تولد زرتشت سخنی در میان نیست و مدرک و سندی که بتوان با آن، تاریخ زرتشت و سروده‌های او را به طور دقیق مشخص کرد، در دسترس نیست.[5] برخی مدعی‌اند در میان بنیان‌گذاران دین‌های بزرگ، زمان و مکان هیچ‌کدام از آنان مانند زرتشت در پرده ابهام نیست. فرای می‌نویسد: «برای تعیین دوران زندگی زرتشت هیچ آگاهی تاریخی در دست نداریم... زادگاه زرتشت هم موضوع اختلاف بسیارست که همچنان حل نشده مانده است»[6] تنها چیزی که با قاطعیت می‌توان گفت این است که او زمانی در جایی بوده است.[7] درباره تاریخ تولد وی میان نزدیک‌ترین دیدگاه با متقدم‌ترین دیدگاه، نزدیک به شش هزار سال اختلاف است.

شخصیت حقوقی زرتشت

درباره اینکه زرتشت چه کسی بوده است؟ نظرهای متفاوتی وجود دارد. پیامبر؟ عارف؟ سیاست‌مدار؟ اصلاح‌گر اجتماعی؟ فیلسوف؟ دهقان؟ اشرافی؟ محافظه‌کار؟ نوآور؟ و...[8] ابوریحان بیرونی، زرتشت را در زمره متنبئین ـ کسانی که پیامبری را به خود بستند ـ برمی‌شمارد.[9] ادوارد براون[10]، ایران شناس شهیر انگلیسی، می‌گوید: «در هیچ یک از مذاهب آسمانی زردشت را پیغمبر برحق یعنی پیغمبری که از طرف خدا آمده باشد، نمی‌دانند».[11] اما زرتشتیان و برخی از زرتشت پژوهان، زرتشت را پیامبر و فرستاده از سوی خدا می‌دانند. مری بویس[12] مدعی است: «زرتشت به معنای واقعی کلمه نبی و پیامبر بود.»[13] بنابر دیدگاه پیامبری زرتشت، وی در سی‌سالگی وحی الهی را دریافت کرد. برخی مکان بعثت پیامبری زرتشت را در نزدیکی دریاچه ارومیه و در بالای کوه سبلان می‌دانند. کوه سبلان از گذشته تاکنون کانون توجه و زیارتگاه زرتشتیان قرار گرفته است.[14]

کتاب مقدس زرتشتیان

مجموعه مقدس نوشته‌های زرتشتیان، اوستا نام دارد. این مجموعه با گسترش آیین زرتشت به‌تدریج شکل گرفت. اوستا از یک‌سو برای زرتشتیان نص دین و دربردارنده ستایش‌ها، نیایش‌ها و احکام است و از سوی دیگر سندی از گذشته اقوام ایرانی و دربردارنده مطالب اسطوره‌ای، تاریخی، فرهنگی و زبانی است. انکِتیل دوپرون[15] نخستین دانشمند غربی بود که دانش اروپایی را درباره اوستا به کار برد و برای غیر زرتشتیان این امکان داد که با اوستا آشنایی پیدا کنند.[16]

با اینکه نسخه‌های خطی متعددی از اوستا به جای مانده است، اما هیچ یک از آنها به تنهایی متن کامل اوستا را در برندارد. به عبارت دیگر، هیچ نسخه خطی قدیمی در دست نیست که دارای پنج بخش اوستای فعلی باشد.[17] قدیمی‌ترین نسخه موجود اوستا (محفوظ در کتابخانه دانشگاه کپنهاگ دانمارک) متعلق به قرن سیزدهم میلادی است. این نسخه که به صورت عکسی منتشر شده فقط ویسپَرَد را در بردارد.[18]

متون مختلف اوستا

اوستا یک کتاب واحد و یک‌دست نیست و شامل متون مختلفی است که در زمان، مکان، نویسندگان و ادبیات با یکدیگر اختلاف دارند.[19] تعیین قدمت اوستا و نگارش آن، به مشخص بودن زمان زرتشت بستگی دارد و از آنجا که تاکنون هیچ‌یک از محققان نتوانسته‌اند زمان زرتشت را با دلایل تاریخی ثابت کنند زمان نگارش اوستا نیز نامعلوم است.[20]

اوستای کنونی که به صورت یک مجموعه مدوّن شده است، به کتاب عبادی ـ آیینی تبدیل شده است و دربردارنده متونی است که در وهلة اول در مراسم دینی و عبادی از آنها استفاده می‌شود[21] و شامل پنج بخش یسنا، یشت‌ها، ویسپَرَد، خرده اوستا و وَندیداد است.

گاهان زرتشت

تنها بخش اوستا که منسوب به خود زرتشت است، گاهان/ گاتها است که در یسنا گنجانده شده است. بخش های دیگر اوستا نوشته اشخاص دیگری بوده است. گاهان جمع «گاه» و به معنای سرود است و در زبان فارسی به گات‌ها و گاثه‌ها هم معروف است[22] و شامل پنج گاه، هفده فصل، 238 قطعه یا بند و 896 فرد یا مصراع شعر و 5560 کلمه است [23] که می­توان تمام آن را در مقاله­ای حدودا بیست صفحه­ای گردآوری کرد.

باور اينکه‌ از مجموعه ميراث مکتوب‌ زرتشتی‌، فقط گاهان سروده زرتشت است، سابقه بسيار کهنی دارد و اين معنا به وضوح در‌ دينکرد‌، منعکس بوده است.[24] بنابراین تنها پنج سرود گاهان، منسوب به زرتشت است. مارتین هوگ[25]، دانشمند زبان‌شناس آلمانی، برای نخستین بار به جهان غرب اعلام کرد که گویش گاهان قدیمی‌تر از بقیه اوستاست و تنها گاهان، کلام خود زرتشت است.[26] خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان تهران می‌گوید: «کتاب گاتاها کتاب آسمانی زرتشتیان از «الف» تا «ی» آن مورد پذیرش زرتشتیان است».[27]

از بین رفتن اوستا

درباره حجم اوستای مکتوب در آثارالباقیه آمده که اوستا در اصل سی نسک (بخش) بود. با حمله اسکندر و آتش زدن اوستا، سه‌پنجم اوستا به کلی از میان رفت. اوستای امروزی زرتشتیان تنها دارای دوازده نسک است.[28] 21 نسک اوستای عهد ساسانی نزدیک به 345700 کلمه تخمین زده شده که تنها 83000 کلمة آن در اوستای کنونی موجود است؛ یعنی حدود سه‌چهارم اوستا از میان رفته و تنها یک‌چهارم آن موجود است.[29] عواملی مختلفی برای از بین رفتن اوستا برشمرده اند از جمله اینکه: این امر به دست خود زرتشتیان اتفاق افتاده است. زرتشتیان به جهت اصلاح آیین خود از افسانه‌ها و خرافات، برخی باورها و مطالب مندرج در اوستا را حذف کردند.[30]

ابهامات اوستا

ابهام در انتساب گاهان به زرتشت

. اگر به صورت موشکافانه و دقیق، گاهان مورد بررسی علمی قرار گیرد، نمی‌توان با یقین و قاطعیت گاهان را از آن زرتشت دانست.[31] از این‌رو برخی اوستاشنان به کلی انتساب گاهان به زرتشت را انکار می‌کنند. از دارمستتر نقل شده: «خطابه‌های زرتشت تماماً جعلی و ساخته و پرداختة مردمانی در هفت یا هشت قرن بعد است که به این پیامبر نسبت داده‌اند».[32] کلنز در این باره می‌نویسد: «آیا می‌توان زرتشت را خالق گاهان دانست؟ به نظر من پرسش از خالق این متن پرسشی است بی‌معنا. گاهان نه کار یک نفر که بیانِ حال یک گروه دینی است و نه اثر شخص که برآمده از یک طرز فکر جمعی است»[33] وی با استناد به دلایلی چند ثابت می‌کند که زرتشت راوی و قائل متن نبوده است.[34]

ابهام در کتابت یا شفاهی بودن اوستا

سنت و تاریخ، دو گزارش متفاوت از اوستا را در اختیار ما می‌گذارند:

سنت زرتشتی منقول در کتاب‌های پهلوی از اوستای مکتوبی سخن می‌گوید که بر پوست‌های گاو نوشته شده است؛ اما پژوهش‌های تاریخی بر نوعی سنت شفاهی تأکید دارد و از هیچ اوستای مکتوبی، هم‌زمان با زبان اوستا نشانه‌ای به‌دست نمی‌دهد.[35]

ابهام در شکل گیری اوستا

قدیمی‌ترین نسخه خطی اوستا که متعلق به قرن سیزدهم میلادی است، فقط دربردارنده ویسپرد است و هیچ نسخه خطی قدیمی وجود ندارد که مشتمل بر هر پنج بخش اوستای فعلی باشد. اکنون پرسش این است که اوستای فعلی که دربردارنده پنج متن اوستایی است، در چه زمانی، چه مکانی و به دست چه کسانی در قالب مجموعه امروزی شکل گرفت و بر اساس کدام معیار و ملاکی تنها این پنج متن اوستایی در یک مجموعه ـ به نام اوستا ـ جمع‌آوری شده و سایر متون به زبان اوستایی به کنار نهاده شد و داخل این مجموعه قرار نگرفت؟ «این مسئله باقی می‌ماند که آیا در چه زمانی، در کنار رسم کهن‌تر به خاطر سپردن اوستا، نگارش و به کتابت درآمدن آن نیز معمول گشته است و چگونه و در کجا و به دست چه کسانی؟»؛[36]

تاکنون معلوم نشده است که سروده‌های زرتشت (گاهان) نخستین بار در چه زمانی و به چه خطی به نگارش درآمد و صورت نوشتاری پیدا کرد[37] و دقیقاً معلوم نیست که خط موجود اوستایی (دین دبیره)، در چه تاریخی اختراع و اوستا بدان نوشته شد.[38]

ابهام در زمان و مکان تالیف بخش های اوستا

بخش‌های اوستا از اشخاص گوناگون در مناطق مختلف و زمان‌های مختلف است. این امر بر مشکل فهمیدن زبان اوستایی و پیچیده‌تر شدن آن افزوده است و اساساً نمی‌توان دانست که در کدام منطقه جغرافیایی و در چه دورانی هر پاره از اوستا را ساخته‌اند.[39]

اهورامزدا

اهورامزدا آفریننده جهان مادی و مینوی است. در خلقت موجودات جهان، اهورامزدا نخست امشاسپندان و سپس ایزدان و سرانجام به آفرینش جهان پرداخت. در آفرینش جهان نخست آسمان، بعد آب و زمین و گیاه و حیوان و سرانجام انسان را آفرید. همه این آفریدگان کاملاً مستقل از اهریمن بوده و به اهورامزدا تعلق دارند.[40] به تصریحِ محققان اهورامزدا قادر مطلق نیست؛ چرا که قدرت او به وسیله نیروی شر محدود شده است.[41] درگاهان کلمه‌ای نمی‌توان یافت که قدرت مطلق را به اهورامزدا نسبت دهد.[42]

غنی و بی‌نیازی از مخلوقات، وصف دیگری است که اهورامزدا فاقد آن است. هدف او از خلقت موجودات، یاری‌رسانی وی برای غلبه بر اهریمن و یاران اوست؛ چرا که همه سطوح هستی آمیخته به اهریمن یا فعل و آفریدگان اوست که در ادبیات زرتشتی از آن به دوره آمیختگی تعبیر شده است.

اهریمن

اهریمن مانند اهورامزدا، موجودی ازلی است[43] و تجسم شرارت و بدی و برترین دشمن اهورامزداست. او آفریننده همه چیزهایی است که دشمن مخلوقات هرمزد هستند.[44] هرچه در انسان و جهان هراس‌انگیز است چه بدی جسمانی و چه اخلاقی، کار اوست. از ویژگی‌های اهریمن، بی‌نظمی، نادانی و زیان‌رسانی به موجودات اهورایی است و هدف او تخریب جهان و نابودی آفرینش اهورامزدا بوده است.[45]

منجیان زرتشتی

براساس متون دینی مزدیسنایی، پس از ظهور زرتشت، هر هزار سال یک موعود ظهور می‌کند. حال اگر زمان تولد زرتشت را حوالی قرن شش قبل از میلاد بدانیم، پس باید دو منجی نخستین تاکنون ظهور کرده باشند در حالی که هیچ نشانه‌ای دال بر این ظهور در تاریخ وجود ندارد و محققان زرتشتی نیز چنین ادعایی نداشته‌اند. اگر تاریخ تولد زرتشت را سال‌های 1100 الی 1400 قبل از میلاد بدانیم پس باید اکنون قیامت و رستاخیز هم به پایان رسیده باشد یعنی سوشیانت، آخرین منجی نیز ظهور کرده باشد و حوادث پس از ظهور آن یعنی رستاخیز و جهان دیگر هم برپاشده باشد ـ در مباحث معادشناسی زرتشتی آمده که رستاخیز مردگان به دست سوشیانس- آخرین منجی زرتشتی- در مدت 57 سال صورت می‌گیرد ـ حال آنکه هیچ‌کدام از این حوادث رخ نداده است.

توحید و ثنویت

از نظر تاریخ به‌روشنی معلوم نیست که آیا آئین زرتشت در اصل توحیدی بوده است یا آیینی ثنوی؟[46] در سروده‌های زرتشت و در متون کلاسیک زرتشتی، بحثی مستقل در مورد توحید و شرک یافت نمی‌شود. محور اصلی مورد توجه در سنت کلامی آیین زرتشت، «آمیختگی نیکی و بدی» است.[47]

تصور ثنویت در تعالیم زرتشت مبتنی بر گاهان زرتشت است که معمولاً آن را فرضیه دو روح یا دو مینو تلقی می‌کنند.[48] دارمستتر[49] می‌نویسد: «در گات‌ها به‌طور جداگانه تصریح شده که آیین مزداپرستی یک دین دو خدائی می‌باشد و اهوره‌مزدا با سپنتامینو به‌معنی خرد نیک و مقدس یکسان است و در برابر آن خرد بد و پلید به عبارت انگره مینو قرار گرفته است... اصل ثنویت و دو خدایی در هات 30 یسنا (گاهان) نقل شده و خلاصه آن در کتاب دینکرت جلد نهم».[50]

ثنویت در مرتبه خالقیت

توحید مراتبی دارد. آن مرتبه­ای از توحید که در آیین زرتشت قطعا منتفی است، توحید در خالقیت است. با این بیان که اهریمن در برابر اهورامزدا دست به آفرینش می‌زند و مخلوقاتی دارد. آفرینش بدی‌ها و شرور همه از اهریمن است هر نوع بیماری، زشتی، نقص عضو و مرگ از اهریمن ناشی می‌شود.[51] از خالقیت اهریمن در گاهان و نیز در سایر متون اوستایی یاد شده است. در گاهان نسبت آفرینش مرگ به اهریمن داده شده است.[52] صفت «آفریدگاری» برای اهریمن در سایر متون اوستایی نیز قابل مشاهده است[53]   در فرگرد اول وندیداد که مشتمل بر 21 بند است، در تمامی بندهای آن ـ به‌جز بند 21 ـ به صراحت نشان داده شده که اهریمن در برابر هر آفرینش اهورایی، دست به آفرینشی زده است.

تعمق و دقت در اوستا، نشانگر این است که با دو خالق مواجه هستیم خالق نیکی‌ها و خالق بدی‌ها و راه گریزی از ثنویت باقی نمی‌ماند. ازاین‌رو می‌توان گفت در آیین زرتشت توحید در خالقیت، نفی می‌شود.

تفاوت شیطان و اهریمن

اهریمن نظیر شیطان در اسلام نیست. شیطان از نظر اسلام نقشی در آفرینش اشیا ندارد و خلقت چیزی به او نسبت داده نشده است. از نظر اسلام قلمرو فعالیت شیطان در حوزه تشریع است نه تکوین، یعنی قلمرو فعالیت‌های شیطان در امور تشریعی و تکلیفی بشر است. کار شیطان فقط وسوسه و دعوت است، تسلط او به گواهی قرآن محدود به وسوسه در نفوس مردم برای کشاندن آنها به سوی باطل و گمراهی آنان است.[54] بنابراین ترجمة «شیطان» به دیو یا اهریمن درست نیست کلمة شیطان معادل و مرادفی در فارسی ندارد و باید عین لفظ «شیطان» را به کار برد؛[55]

انسان شناسی

نخستین انسان

بنابر روایات دینی زرتشتی نخستین انسانی که اهورامزدا می‌آفریند، کیومرث است. در کتاب‌های تاریخی نام کیومرث را به اشکالی چون: کهومرت، کل شاه، کرشاه، گَرشاه، کوشا، گِل شاه، مَلِکُ الجَبَل، ملک الطین ضبط کرده‌اند.[56] در گاهان نام گیومرث نیامده است؛[57] اما در سایر بخش‌های اوستا از کیومرث یاد شده است.[58] در مواردی کیومرث به طور ضمنی اولین انسان دانسته شده است: «همه فروشی‌های نیک توانای پاک اشونان را از گیومرت تا سوشیانت پیروز می‌ستاییم».[59] در یک بند اوستا، کیومرث پدر خانواده ایرانیان آریایی است: «فروشی گیومرت اشون را می‌ستاییم نخستین کسی که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فرا داد و از او خانواده سرزمین‌های ایرانی و نژاد آریاییان پدید آمد».[60]در متون پهلوی تصریح شده که کیومرث از خاک (گل) آفریده شد و آفریدنش هفتاد روز طول کشید.[61]

نخستین زوج بشر

نام نخستین زوج بشر با این اَشکال در منابع تاریخی ضبط شده است: مشی و مشیانه، مشی و مشانه، مشه و مشیانه، ماری و ماریانه، میشاه و میشانی، مهلا و مهلینه، ملهی و ملهیانه، مردی و مردانه، مهری و مهریانه.[62] در اوستای موجود امروزی، نام مشی و مشیانه نیامده است. به تعبیر برخی دانشمندان، مشی و مشیانه، آدم و حوای زرتشتی بوده و نخستین زن و مرد جهان هستند.[63]

نخستین زوج بشر مرتکب گناه نخستین یعنی دروغگویی شدند، و از آنجا که جنین نیز در شکم مادر از خون حیض تغذیه می‌کند و این ناپاکی، به مثابه گناهی ازلی، ضرورت دارد که زدوده شود، دست‌کم یک بار «برشنوم» کردن در زندگانی برای هر کس واجب است و اگر کسی در زمان حیات نتوانست برشنوم نُه شبه[64] را انجام دهد پس از وفاتش شخصی را اجیر می‌کنند تا از طرف فرد متوفی انجام دهد و این کار از بهترین خیرات برای فرد متوفی است.[65]

شریعت

شریعت در گاهان

تتبع در گاهان زرتشت روشن می‌سازد که در گاهان سخنی از فقه، شریعت و یا قانون نیست. مطلبی که پژوهشگران و موبدان زرتشتی نیز به آن تصریح کرده‌اند. مزداپور پژوهشگر زرتشتی می‌نویسد: «گاهان در حقیقت فقه نیست و قانون هم نیست».[66] در جای دیگر می‌گوید: «پیام آسمانی گاهان، شریعت را در برندارد».[67]موبد خورشیدیان می‌گوید در گات‌ها، کتاب دینی و آسمانی زرتشتیان، شریعت و هیچ دستور مذهبی خاصی وجود ندارد.[68] سروش‌پور، موبد زرتشتی، می‌نویسد: «مهم‌ترین مشخصة گات‌ها از نگاه نگارنده در این است که در هیچ کجای گات‌ها اثری از احکام یا قوانین مذهبی (فقه) و آیین‌ها و ساختار دینی (شریعت) نمی‌بینیم».[69]

 شریعت در آیین زرتشت اعم از زمان گذشته، حال و آینده، فاقد سند محکم و متقن دینی و خالی از هرگونه اتصال به منبع وحی الهی و آسمانی است. منشأ این ‌همه دگرگونی در احکام، قوانین، آداب و رسوم دین زرتشتی تا به امروز، بدین سبب بوده که این امور ساخته و پرداخته بشر بوده است نه وحی و کلام الهی. برخی قوانین و احکام در معرض تحریف گذشتگان قرار داشته و آمیزه‌ای از پندارها و خرافات رایج در زمان‌های گذشته‌اند و امروزه دچار تغییر و دگرگونی می‌شوند و به گفته موبدان زرتشتی، هنوز تغییر و اصلاح احکام و قوانین جریان دارد.

شریعت در وندیداد

اما در اوستای متأخر به ویژه وندیداد و متون دینی پهلوی و نوشته‌های جدیدتر از باورهایی که به زمینه‌های گوناگون از زندگانی اجتماعی و روابط مردم در جامعه بازمی‌گردد سرشار است. تمام 22 فرگرد وندیداد اوستا ـ به‌جز فرگرد اول و دوم ـ شامل قوانین و مقررات دین زرتشتی دربارة طهارت، گناهان و جرایم و نیز تاوان آنها می‌باشد که به صورت سؤال و جواب تدوین شده است.

احکام و جرایم اوستا

بخش اندکی از احکام و جرایم موجود در متن اوستایی وندیداد است که به دو مورد اشاره می شود:

1. تقدیس سگ: در وندیداد سگ از مقام بسیار بالایی برخوردار بوده و احکام زیادی را به خود اختصاص داده است و جرایم زیادی برای هرگونه آزار و اذیت سگ حتی اهانت به استخوان سگ بیان شده است.[70] ازجمله جرایم کشتن سگ آبی است: هرکسی سگ آبی را بکشد، او برای جبران عمل خود باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک شده آزمایش شده برای آتش اهورامزدا به آتشکده به عنوان کفاره ببرد، ده هزار مار، ده هزار لاک‌پشت، ده هزار مور دانه‌کش، ده هزار مگس را و... بکشد.[71] یا مجازات کسی که پیکر سگ مرده‌ای را بر زمین بیندازد دو هزار ضربه شلاق است.[72]

2. احکام مربوط به زنان: در متون دینی زرتشتی احکام بسیار سخت در برخی حالات خاص زنان همچون ایام عادت ماهیانه و زایمان وجود دارد. احکام ویژه زنان در وندیداد و متون پهلوی فراوان بیان شده است که به ذکر یک نمونه بسنده می‌شود: در اصطلاح وندیداد کلمه «دشتان» به معنی قاعدگی، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختی را به دنبال دارد؛ مانند اینکه چنین زنی باید دور از دیگران و در «دشتانستان» که جایی متروک و دور از آتش و آب و مردمان است ساکن شود. در ظرف‌های فلزی کم‌بها به او غذا می‌دهند لکن باید غذای کم بخورد تا نیرو نگیرد. بعد او را با گُمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو می‌کنند سپس در گودال سوم با آب شستشو می‌شود و در تابستان باید دویست مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید دویست خرفستر (موجودات موذی) را از بین ببرد.[73] یا مجازات بسیار سختی که برای زنی که بچه مرده را به دنیا آورد.[74]

اعدام در آیین زرتشت

4. مرگ ارزان: نام‌ گناهانی‌ است که ارتکاب آنها حّد شرعی مرگ (اعدام)‌ را‌ در‌ پی‌ دارد. جرایم بسیاری در آیین زرتشت است که شخص به سبب ارتکاب آنها مستحق مرگ ارزان می‌شده است. به عنوان نمونه در یکی از فرگردهای وندیداد پنج گناه بزرگ که ارتکابشان موجب حد شرعی مرگ می‌باشد آمده است: 1. تبلیغ دینی دیگر جز آیین زرتشتی؛ 2 و 3. خوراک نامناسب به سگ دادن و با سگ رفتار بد کردن؛ 4 و 5. نزدیکی با زن دشتان و زن آبستن.[75]

نجاست غیر زرتشتیان

نکته قابل توجه آنکه بنابر برخی متون پهلوی، زرتشتیان قائل به نجاست غیر زرتشتیان بوده‌اند. در کتاب صد درِ نثر، آمده است که باید کوشش و جهد کرد تا با جُددینان (جدا از دین، کافران، غیر زرتشتیان) هم‌کاسه نشد. اگر یک غیر زرتشتی از کوزه‌ای آب بخورد، نمی‌توان از آن ظرف آب خورد مگر اینکه تطهیر شود، این در صورتی است که کوزه فلزی باشد. اما اگر کوزه از جنس سفال یا چوب بود همیشه ناپاک بوده و دیگر قابل‌استفاده نخواهد بود.[76] در سایر روایات و نوشته‌های پهلوی همچون روایات داراب هرمزد، روایت امید اشوهیشتان و مانند آن نیز بر نجس بودن جُددینان و ایجاد نجاست مستقیم و غیرمستقیم از آنان تأکید شده است.[77] باور به نجاست غیرمؤمنان هنوز هم در بین پارسیان وجود دارد. ازاین‌رو از ورود غیر زرتشتیان به آتشکده‌ها یا از حضور آنان در هنگام مراسم و نیایش زرتشتی ممانعت می‌کنند.[78]

فرجام شناسی

موضوع مرگ و سرنوشت انسان پس از آن، در طول تاریخ همواره انیس و همزاد بشر بوده و فکر دانشمندان و پیروان ادیان و مکاتب گوناگون را به خود مشغول کرده است. اصول سه‌گانة توحید، نبوت و معاد که معمولاً از اصول اعتقادی در ادیان آسمانی به‌شمار می‌روند، مهم‌ترین بخش از اصول مشترک ادیان در حوزه اعتقادات‌اند. به گفته موبدان زرتشتی، كسي كه به سه اصل توحيد، نبوت و معاد معتقد نباشد، كافر است.[79]

اجمال و ابهام اوستا درباره فرجام شناسی

نکته قابل تأمل این است که در اوستا، به ویژه گاهان، بحث از سرنوشت انسان پس از مرگ و رستاخیز، در مقایسه با سایر مباحث، بسیار اندک است. همچنین در گاهان، ماهیت و محتوای کیفر و پاداش به صورت کلی سخن به میان آمده، اما به جزئیات نمی‌پردازد و برای هیچ عملی، کیفر یا پاداش معینی نام نمی‌برد.[80] بیشتر این مباحث در متون دینی پهلوی آمده است. برخی از نویسندگان زرتشتی نیز مهر تأییدی بر این مطلب زده‌اند: «[زرتشت] درباره چگونگی روان انسان پس از مرگ، نیز به گونه روشن و مستقیم سخن نمی‌گوید».[81]

نیکنام، موبد دانشور زرتشتی، در پاسخ به این سؤال که: در آیین زرتشت پایان جهان چگونه ترسیم شده است؟ می‌گوید: «گات‌های زرتشت زیاد به مسائلی این‌گونه نمی‌پردازد بیشتر به اخلاق نیک و زندگی خوب در کنار یکدیگر می‌پردازند و مسائل ناشناخته را به دانش امروز واگذار می‌کنند و می‌گویند با خرد خودتان زمانی به این مسائل پی خواهید برد».[82]

در حالی که گرچه اثبات اصل معاد و جاودانگی نفس با عقل امکان‌پذیر است؛ اما شناخت احوال و جزئیات آن از قلمرو عقل خارج است و عقل محدود انسان راهی برای دستیابی به آنها ندارد.

مرگ و جهان پس از مرگ

در دین زرتشت، مرگ از یک سو به معنای پایان زندگی نبوده بلکه به معنای عبور از این جهان مادی و ادامه حیات روح در جهان دیگر بوده؛[83] و از سوی دیگر مرگ را از جمله پلیدی‌ها و نجاسات و از نیروهای اهریمنی معنا می‌کنند. «نجس‌ترین نجاسات که بیش از هر چیز دیگر مشمول مقررات طهارت است، بیماری و مرگ است»[84] و از بزرگ‌ترین شروری است که بر مؤمن زرتشتی، غلبه می‌کند.[85] با آمدن مرگ، روان از تن جدا شده و سه شبانه روز در کنار جسم باقی می‌ماند. سبب ماندن روان در کنار جسم در طول این سه روز، بدین جهت است که هنوز امید بازگشت به حیات را دارد.[86]

چینود پل زرتشتی

در بامداد روز چهارم، روان، سفر به جهان دیگر را آغاز، و به سوی «چینود پل» حرکت می‌کند.[87] روان نیکوکار هنگام پیمودن مسیر، بوهای خوش را استشمام می‌کند و دوشیزه‌ای زیبا بر وی ظاهر می‌شود که کنش و وجدان اوست و «دئنا» نام دارد که در واقع تجسم اندیشه، گفتار و کردار نیک اوست.[88] اما روان گناهکاران بوی ناخوشایندی به مشامش می‌رسد و پیرزنی زشت‌روی بر وی ظاهر می‌شود که همان وجدان، دئنا و تجسم اندیشه گفتار و کردار بد اوست.[89] عبور از این پل به عنوان باوری یاد شده است که هر زرتشتی باید به آن ایمان و اعتقاد داشته باشد: «به این چند چیز بی‌گمان بودن... و گذار از چینودپل و آمدن سوشیانس و رستاخیز کردن و تن پسین بی‌گمان بودن». درباره مکان این پل آمده که پلی است حد فاصل این جهان و آن جهان که بر بالای «قله دائیتی» جای دارد و یک بازوی آن در بُن البرز در شمال و بازوی دیگر آن در سر البرز در جنوب قرار دارد. این پل بر روی دوزخ قرار دارد و یک جانب آن به بهشت منتهی می‌گردد.[90]

 

[1]. علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج27، ص337.

[2]. ژاله آموزگار و احمد تفضلی، اسطوره زندگی زردشت، ص25.

[3]. زادسپرم، گزیده‌های زادسپرم، ترجمة محمدتقی راشد محصل، ص36.

[4]. ابراهیم پورداوود، یادداشت‌های گات­ها، ص397.

[5]. فیروز آذرگشسب، گات­ها سرودهای زرتشت، ج1، ص19؛ کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص51.

[6]. ریچارد نلسون فرای، میراث باستانی ایران، ترجمة مسعود رجب نیا، ص46 و 50.

[7]. ریچارد فولتس، گذار معنویت از ایران زمین، گروهی از مترجمان، ص47 و 51.

[8]. ماریان موله، آیین اسطوره و کیهان‌شناسی در ایران باستان، ترجمة محمد میرزایی، ص307. نیز ر.ک: والتر برونو هنينگ، زرتشت، سیاستمدار یا جادوگر، ترجمة کامران فاني، ص14.

[9]. ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمة اکبر دانا سرشت، ص299 و 293.

4. Edward Browne.

[11]. ادوارد براون، یک سال در میان ایرانیان، ترجمة ذبیح الله منصوری، ص274.

6. Mary Boyce.

[13]. مری بویس، چکیده تاریخ کیش زرتشت، ترجمة همایون صنعتی زاده، ص100.

[14]. ابراهیم پورداوود، گات­ها کهن‌ترین بخش اوستا، ص29.

1. Anquetil Duperon.

[16]. محسن ابوالقاسمی، اوستا، ص441؛ فرهاد صبوری‌فر، تاریخ روابط پارسیان هند و زرتشتیان ایران، ص142.

[17]. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسی، ج1، ص195.

[18]. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص71.

[19]. يوسف ميخائيلوويچ ارانسکی، زبان‌های ایرانی، ترجمة علی اشرف صادقی، ص50؛ کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص75؛ اردشیر خورشیدیان، پاسخ به پرسش‌های دینی زرتشتیان، ص29؛ س. ن. سوکولوف، زبان اوستایی، ترجمة رقیه بهزادی، ص10؛ حسن رضائی باغ ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، ص25.

[20]. ابراهیم پورداوود، گات­ها کهن‌ترین بخش اوستا، ص44؛ محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسی، ج1، ص173؛ مری بویس، ادبیات فارسی میانه، ترجمة یدالله منصوری، ص81؛ والتر برونو هنينگ، زرتشت، سياستمدار يا جادوگر، ترجمة کامران فاني، ص76.

[21]. ویلیام. و. مالاندرا، مقدمه‌ای بر دین ایران باستان براساس متن‌هایی از اوستا و کتبیه­های هخامنشی، ترجمة خسرو قلی‌زاده، ص56؛ کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص73.

[22]. ژاله آموزگار، زبان، فرهنگ و اسطوره، ص63.

[23]. رکن‌الدین همایونفرخ، تاریخ هشت هزار سال شعر ایرانی، ج1، ص269؛ ویلهلم گیگر، زرتشت در گاثاها، ترجمة هاشم رضی، ص28.

.[24] دینکرد سوم، ترجمة فریدون فضیلت، دفتر اول، ص19.

4. Martin Haug

[26]. مری بویس، منابع مکتوب دین زردشتی، ترجمة شیما جعفری، ص193؛ ژاک دوشن گیمن، آراء گوناگون درباره زردشت، ترجمه آرزو رسولی، ص11؛ همو، دین ایران باستان، ترجمة رؤیا منجم، ص455.

[27]. اردشیر خورشیدیان، دهش فرهنگی یا لرک مینوی، ص338.

[28]. ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه، ترجمة اکبر دانا سرشت، ص302.

[29]. ابراهیم پورداوود، گات­ها کهن‌ترین بخش اوستا، ص50. 

[30]. آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمة رشید یاسمی، ص208.

[31]. ژولیان بالدیک، دین مزدایی (زرتشتی)، ترجمة عبدالرحیم گواهی، ص60؛ ویلهلم گیگر، زرتشت در گاثاها، ترجمة هاشم رضی، ص29؛ میرچا الیاده، تاریخ اندیشه­های دینی، ترجمة بهزاد سالکی، ص366؛ پرویز رجبی، هزاره­های گمشده، ج1، ص121.

[32]. ژاک دوشن گیمن، اصالت زرتشت، ترجمة محمود بهفروزی، ص35.

[33]. ژان کلنز، مقالاتی دربارة زردشت و دین زردشتی، ترجمة احمدرضا قائم‌مقامی، ص109.

[34]. ر.ک: همان، ص107ـ108.

[35]. ژاله آموزگار، «يادداشت‌هايي دربارة "زند" يا ترجمه‌ها و تفسيرهاي اوستا»، ص162.

[36]. کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص75. نیز ر.ک: کتایون مزداپور، «دست­نوشته­های اوستا را در یابید»، ص11.

[37]. جلیل دوستخواه، اوستا، ج1، ص13.

[38]. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ص70.

[39]. کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص75.

[40]. جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلی، ص88.

[41]. ژاک دوشن گیمن، واکنش غرب در برابر زردشت، ترجمة تیمور قادری، ص35؛ جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلی، ص70؛ مری بویس، دین زردشتی، ترجمة عبدالرحیم گواهی، ص467.

[42]. مری بویس، «گات‌ها و سنت پای­بندی به اصل، یا مسخ ماهیت؟»، ترجمة رقیه بهزادی، ص603.

[43]. مری بویس، زردشتیان: باورها و آداب دینی آنها، ترجمة عسکر بهرامی، ص44؛ شائول شاکد، تحول ثنویت، ترجمة احمدرضا قائم‌مقامی، ص37.

[44]. یسنا،17:57.

[45]. جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلی، ص83.

[46]. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص73.

[47]. سیدمجتبی آقایی، «معمای توحید زرتشتی»، ص66.

[48]. ژان کلنز، مقالاتی دربارة زردشت و دین زردشتی، ترجمة احمدرضا قائم‌مقامی، ص26.

5. Darmesteter

[50]. جیمس دارمستتر، تفسیر اوستا، ترجمة موسی جوان، ص191 و 239.

[51]. جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلی، ص83.

[52]. گاهان، 4:30.

[53]. یسنا، 17:57؛ آبان یشت: 34

[54]. نحل:99ـ100.

[55]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص203. نیز ر.ک: کتایون مزداپور و مینا سلیمی، «شیطان و اهریمن»، ص133.

[56]. هاشم رضی، دانشنامة ایران باستان، ج3، ص1907.

[57]. آرتور کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلی، ص43.

[58]. یسنا، 13: 7، 26: 5 و10، 67: 2، 68: 22، فرودین یشت: 86 و 145، خرده اوستا: خورشید نیایش: 5.

[59]. یسنا، 26: 10؛ فروردین یشت: 145.

[60]. فروردین یشت: 87.

[61]. روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص55؛ مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ص49.

[62]. هاشم رضی، دانشنامة ایران باستان، ج3، ص1907. نیز ر.ک: مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ص180.

[63]. مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، ص19.

[64]. برشنوم نُه شبه یا تطهیر نُه شبه، از دشوارترین و مفصل‌ترین آیین­های طهارت و پاکی بود که در خلوت، نُه شبانه روز فرد را با انجام شستشوها از جمله شستشو با ادرار گاو سپری می‌کردند. شیوه اجرای این تطهیر به تفصیل در وندیداد (فرگرد نهم) آمده است. به گفته موبدان زرتشتی، برشنوم بر همه کس واجب است (جهانگیر اوشیدری، دانشنامة مزدیسنا، ص162).

[65]. کتایون مزداپور، داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید گلشاه و متن‌های دیگر، ص246.

[66]. کتایون مزداپور و همکاران، ادیان و مذاهب در ایران باستان، ص17 و 67.

[67]. کتایون مزداپور، چند سخن، ص380.

[68]. اردشیر خورشیدیان، جهان‌بینی اشو زرتشت، ص48 و 143.

[69]. پدرام سروش‌پور، گات­ها کتاب آسمانی زرتشتیان، 19/7/ 1390.

[70]. وندیداد، 13 و 4.

[71]. وندیداد، 14: 1ـ6.

[72]. وندیداد، 6: 24ـ25.

[73]. وندیداد، 16.

[74]. وندیداد، 5: 45.

[75]. وندیداد، 15: 1. برای مشاهده دیگر موارد مجازات مرگ ارزان، ر.ک: روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص51؛ دینکرد سوم، ترجمة فریدون فضیلت، دفتر دوم، ص244؛ نادیا حاجی‌پور و مهشید میرفخرایی، «گناهان مرگ ارزان در متون فارسی میانه»، ص7.

2. Saddar nasr and saddar bundehesh, dar.38, p.29-30.

[77]. هاشم رضی، دانشنامة ایران باستان، ج4، ص2312. نیز ر.ک: مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ترجمة همایون صنعتی‌زاده، ج1، ص419؛ همو، تاریخ کیش زرتشت: هخامنشیان، ترجمة همایون صنعتی‌زاده، ج2، ص264.

[78]. مری بویس، دین زردشتی، ترجمة عبدالرحیم گواهی، ص472.

[79]. اردشیر خورشیدیان، پاسخ به پرسش‌هاي ديني زرتشتيان، ص81.

[80]. فرهنگ مهر، دیدی نو از دینی کهن، ص97.

[81]. خداداد خنجری، بینش زرتشت، ص62.

[82]. کوروش نیکنام، آیین اختیار، ص127.

[83]. مانک جی نوشیروان جی دهالا، خداشناسی زرتشتی از باستانی‌ترین زمان تاکنون، ترجمة رستم شهزادی، ص197؛ کتایون مزداپور، چند سخن، ص157؛ کوروش نیکنام، آیین اختیار، ص48.

[84]. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ترجمة همایون صنعتی‌زاده، ج1، ص409.

[85]. آر. سی. زنر، زروان معمای زرتشتی­گری، ترجمة تیمور قادری، ص145.

[86]. فرنبغ دادگی، بندهش، ترجمة مهرداد بهار، ص129.

[87]. روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص35؛ فرنبغ دادگی، بندهش، ترجمة مهرداد بهار، ص129.

[88]. هادخت نسک، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص63؛ روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص35.

[89]. هادخت نسک، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص66؛ روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص36.

[90]. فیلیپ ژینیو، ارداویراف‌نامه، ترجمة ژاله آموزگار، ص75؛ روایت پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، ص19؛ فرنبغ دادگی، بندهش، ترجمة مهرداد بهار، ص129.

موضوع مقاله: 
+1
0
-1

افزودن دیدگاه جدید

پرسش امنیتی
پرسش امنیتی جهت جلوگیری از تکمیل فرم توسط ربات:
6 + 3 =